از ترامپ شروع شد و حالا به X رسیده
وقتی سوار شدم دیدم که اتوبوس پر از آدمه نمیتونی رد شی باید بزور خودتو میکشیدی و میرفتی. همون اول به خاطر ازدحام جمعیت، از یه دستگیره گرفتم نیفتم. قرار بود ایستگاه آخر پیاده شوم و حالاحالاها مهمان اتوبوس بودم. رفتهرفته اتوبوس شلوغتر میشد و به جایی رسیده بود که جای سوزن انداختن هم نبود.
ایستگاههای آخر دو تا پسر جوان اومدند بالا که داشتن درباره حیوان خانگیشون صحبت میکردند. یکی گفت که برای همسترش 5 میلیون داده. همه چیز طبیعی بود. از زمانیکه ما دنبال ماهی های آکواریومی زینتی بودیم زمان زیادی نمیگذره. نسل ما دهه شصتی شناخته میشد و حتی دهه پنجاهی ها هم با ما بودند و اونها هم به پرورش ماهی آکواریومی مشغول بودند. کافی بود برای شستن شیشه آکواریوم از سرکه استفاده کنیم و اگر برای آبشان از آب شهری استفاده میکنیم بگذاریم یک 24 ساعتی بماند و کلرش برود. اگر جریان آب کافی نبود و انقدر آکواریوم کوچک بود که نسبت به ماهی ها حجم آب کمتری داشتی، آنوقت پمپ آب برای تامین اکسیژن ماهی نیاز بود و یک جلبکی و یک حلزون دریایی برای افزایش زینت آکواریوم هم تویش میگذاشتی. فوقش یک دماسنج و یک اسفنج دریایی کفش میگذاشتیم. همه پسرهای جوان همدیگه رو با این میشناختیم و پیدا میکردیم. خیلی طبیعی بود که کنار مدرسه دبیرستانی ها یک فروشگاه پرورش ماهی و یا حیوانات خانگی ببینیم. بچه ها به اینها علاقه نشان میدادند، کتاب درباره اش میخریدند و سعی میکردند دانش خودشون رو در زمینه پرورش ماهی بالاتر ببرند تا وقتی تعدادشون از حجم کل آب آکواریوم بیشتر شد بدونند باهاش چیکار کنند. کسی چه میداند، شاید به کسب درآمد هم از این طریق فکر میکردند. پوستر آکواریوم و ماهی زینتی به دیوار اتاقشون میچسباندند و آرزو داشتن روزی یک استخر بزرگ پرورش ماهی داشته باشند.
ماهی ها ممکن بود مریض بشند و این فروشگاه قرص کوچک ارزان قیمتی به بچه ها میداد که بدهند ماهی ها بخورند. یا مثلا برای تامین غذای ماهی ها از این مغازه ها خرید میکردیم.
گذشت و ما شاهد دهه هفتادی ها و هشتادی ها بودیم. روند همینطور طبیعی بود. فقط همین چند سال پیش در میان پرورش حیوانات زینتی علاقه خاصی به عروس هلندی بین بچه ها پیدا شده بود و پسرها هم از همستر خوششون می اومد. باز هم میگفتیم همون بچه های قبلی. فوقش پسرها عجیب دیگه نگران هاری گرفتن از این موشه نشده اند!
هنوز دهه پنجاهی ها و شصتی ها مشغول زینت دادن به ماهی های آکواریومشون بودند. فوقش اونها به عنوان پدرمادر رفته بودن سراغ بازی های کامپیوتری شش لول و پنج لول. نگاه میکردی بچه شون میگه عروس هلندی و یا کاسکو میخواد.
تا اینکه دیروز با پدیده عجیبی مواجه شدم: ربات تلگرامی با نوشتن دزد به صورتهای مختلف نام همستر رو روی خودش میگذاره. از اونطرف هم سعی میکنه جوونها رو ترغیب کنه که آوای اون رو بلندتر و رساتر بشنوند! خبری از آب و دانه نیست. کسی قرار نیست با حیوان واقعی مواجه بشه. از اونطرف هم دیگه ازش هاری نمیگیره و پدرمادرها هم با نسل قبلی خوب آبدیده شده اند و دیده اند که بچه شون با همسترهای واقعی طوریشون نشده. حالا وقت پختن نسل x هست.
توییتر دیگه نام خودش رو از یک پرنده خوش آواز به x تغییر داده. اونزمان این توییتر خوش سخن چه زیبا سخن میگفت: از ترامپ شروع شد و حالا به X رسیده.