سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قضیه چیه؟ به ما هم بگین

دیروز رفته بودم بانک. پول گذاشتم دستگاه، چون دیگه کارمندای بانک پول رو ازم نمیگیرن. چون میخواستم همزمان دو تا کار و شاید چند کار رو باهم بکنم، رمز عبورم رو یادم رفت. رفتم جای پیشخوان و کارمند با کلی حساب تنبل سه انگشتی کارم رو راه انداخت، همون جا نگاه کردم خیلی سرش شلوغ بود! پول گذاشتمو شمرد و یک هزار تومنی که انگار علامت پرچم کشور جنوبی نشون دهنده حذف شدنش هست، رو بهم پس داد. گفت دستگاهم اینو نمیخوره! کارمند بانک هم که سر حل مشکل یادآوری رمز عبور یک کارمزد ناقابل 3-4 هزار تومنی گرفت که اینا با ضرایب بیت کوین (!) البته، پولی محسوب نمیشن!

کارمند بانک البته سرش خیلی شلوغ بود. داشت بازی میکرد. رفتم اونطرفتر رمز دوم عوض کنم دیدم این یکی کارمند بانک هم ایستاده و داره دستگاه رو درست میکنه. کسی که دستگاه خودپرداز بانک درست میکنه یعنی حداقل رشته اش برق باید باشه دیگه. اینم خیلی سرش شلوغ بود؛ داشت بازی میکرد.

ازش پرسیدم برای کسب درآمد بازی میکنی؟ گفت نه، تفریحیه.

گفتم من برنامه نویسم بازی درست کرده ام چرا بازی منو نمیکنی؟

گفت: اندرویده؟

گفتم آره

دیگه، تموم شدو رفتم و البته من میدونستم که کارمند بانک با اونهمه سر شلوغ برای تفریح بازی نمیکنه! اون زمان که اوایل بیت کوین بود و ما دانشجو دکتری کامپیوتر بودیم آه میکشیدیم که به هر طریق داریم هی سرمون رو میکوبونیم تو کامپیوتر بیل گیتس شناس شده ایم، اون وقت کارمند بانک حقوق پایه اش دوازده میلیون بود! چه حسرتی به حال خودمون میخوردیم. تازه، بیمه هم هنوز قبول نکرده بود که اگر براش پول بفرستیم ماها رو شاغل درنظر بگیره. هر جا میرفتیم باید میگفتیم بیکاااااریم! شاغل به تحصیل چه معنی داره؟ پول میدن بابتش؟ نه

اشکالی هم نداره. حالا یک سوال دارم؟ این کارمند بانک که میتونه راحت وام ها رو زودتر از بقیه بگیره، از هم زودتر سهام دار خود بانکی هست که کارمندشه و از طرفی خبرهای رانتی بورس اولین چیزی که دستش میرسه دست این میرسه و هزار تا راه درآوردن پول داره، چرا باید روز کاری بگیره بازی کنه؟!

حالا، عجیب تر از همه همین پلمب کردن در پارکینگ بورس تهران امروز روز پنج شنبه است. امروز طبق روزهای رسمی بورس باید تعطیل باشه. داشتن چی کار میکردن که باید شهردار تهران درش رو ببنده؟

به جز استخراج بیت کوین؟ یعنی، بگن دیدین گرفتینمون هیییییچ اتفاقی نیوفتاد؟ باید درش رو تخته کنن اینا دست از زیرکاری هاشون بردارن؟!

اصلا آقا بریزین تو خیابون. فایده ای داره؟ دو روزه داریم صدای آژیر آمبولانس میشنویم، بابت چی؟ نمیدونیم.

خودشون میدونن. امروز این میگیره اون در میره، فردا اون میگیره این در میره. هر روز یک چیزی درمیارن!

سال 96 تکرار میشه؟ اون سال کذایی که شصت تن طلا فروختن و آخرین کسانی که ظرف مدت کوتاهی فهمیدن چه کلاهی سرشون رفته ماها بودیم. کار که از کار گذشته بود! حتی همون کارمندای بانک که از سال 92 هی تبلیغ سپرده گذاری میکردن، تبلیغی بیجا زدن و برعکس به جا اینکه ما بریم سکه بخریم، رفتیم پول دادیم دست همون کارمند بانکه که وظیفه اش حذف هزار تومنیه بوده. باید میدادیم بهش تا به جای اینکه سپرده گذاری کرده باشیم این بره سکه بخره!

وظیفه دارن، وظیفه حذف هزارتومنی، بعدش فردا ده هزار تومنی و بعدش یک موقع نگاه کنیم ببینیم هیچ چیز نمونده برامون و فقط یک رئیس بانک مرکزی رو نهایتش این رئیس جمهور که عوض بشه و خدا هم کمکی کنه قضیه لو بره و اینا فقط یک ده سال زندان براش بنویسن!

من دیگه از نوشتن درباره اون تبلیغات فراوانی که روزانه این ور اون ور برای کلاه برداری های خودشون میکنن، صرف نظر میکنم.


تا پول داری رفیقتم، قربان بند کیفتم

این دو جمله رو بذارین کنار هم: 1- پولدارم ولی یک ریال هم نمیدم

2: Iranian become poorer

هر دو یک وزن و آهنگ شبیه هم، ولی در دو زبان دارن. اولی مال بابک زنجانیه که قرار بود سال 94 اعدامش کنند و هنوز این کار رو نکرده ان، و دومی جمله خاصی از ترامپه که تا این رو گفت  اوضاع کشور ایران بقدری دست منه که کافیه یک امضا کنم. حتی بعد از این جمله ظریف، وزیر خارجه وقت ما هم فکر نمیکرد به این یک امضا باشه، تا این رو گفت اوضاع کشور شروع کرد به تبدیل شدن به جنگ اقتصادی!

جالا، این چطور ممکنه؟ در کشوری که ارث و میراث رو با دقت تقسیم میکنن و قراره بازماندگان این آب و خاک سهم بومی بودن خودشون رو از درآمدهای این کشور رو ببرن

دولت پنهان:

جلیلی اومد و گفت ما دولت پنهان بوده ایم. پز داد. ما شک داریم فقط اون بوده باشه و اصلا اصل کاری همون هم باشه. بابک زنجانی هم، شاید از اون مهره درشت هاست که فقط باهاش باید دنبال دکل های گم شده مون بگردیم. اوضاع فعلی چرا باید اینطور بمونه؟ از رشد مثبت اقتصادی شرایط کشور یک باره بره به رشد منفی؟ چطور ممکنه؟

این البته، سوال خیلی هاست. فقط من نیستم که براحتی به این دو دوتا چهار تا دست پیدا میکنم. من میگم فقط اگر با همین چیزهایی که مردم دور میریزن میخواستیم کشور رو مدیریت کنیم، کلی شرایط اقتصادی کشور از فقر در می اومد. اون روز تو خیابان راه میرفتم و نعلبکی دیدم افتاده رو زمین. همیشه همین طوره، کافیه راه بری و ببینی چقدر مردم چیزهای با ارزش میندازن. اما عجیبه که به این سایت های خرید و فروش دست دوم که میری مثل divar و Sheypoor یک باره مردم خسیس میشن و یک باره همه قیمت های حتی در حد جنس نو میذارن. این مردم همون مردمن؟

مسلما نه. جواب رو اصلا باید از مدیرعامل های این سایت ها بپرسیم. مدیرعامل هایی که با دولت واقعی پشت صحنه در ارتباطن. کسانی که با شهرداری ها مرتبطن.

ام الفساد؛ شهرداری ها

یک عده از مردم از همون سال 96 فهمیدن که کاسه ای زیر نیم کاسه میتونه باشه. تا قبل از اون، همیشه، مامورین خصوصی شهرداری میومدن و سر ساعت مشخص آهنگ میزدن تا مردم بازیافتی های دور ریختنیشون رو بدن. اونا هم سریع، خودشون یا بچه هاشون رو میفرستادن دم در تا مامور نره. از همون سال، یک باره تعداد کسانی که بازیافتی در ازای نمک صنعتی میدادن کم شد. مردم شاید، به نوعی از این مهره شهرداری ها خوششون نیومده بود. یک سال، اپلیکیشن دادن بیرون که اصلا، در عوض بازیافتی هاتون به شما پول میدیم و شما از این طریق کسب درآمد میکنید. حتی دوربین صدا و سیما رفت جای باجه هایی در تهران و این پیرمردهای آفتاب ندیده تهرانی رو نشون داد که اومدن بازیافتی میدن و در عوض به جایش یک پول خردی میگیرن.

در این مدت مامورین دیگر شهرداری بیکار ننشسته و در ماموریت محله به محله با کسانی به اسم زباله گرد مبارزه میکردن، به اسم اینکه مانع شیوع بیشتر بیماریهای واگیر بشن و هر روز از افتخاراتشون حذف صدها نفر زباله گرد از چرخه اقتصادی بوده و هست. با این وجود عده ای از مردم بازیافتی های خودشون رو برعکس دیگه مستقیم به ماشین های با آهنگ بتهوون شهرداری نمیسپردن و کنار خانه ها میگذاشتن تا بلکه رهگذری بخواهد آن ها را بردارد؛ یعنی، فقط نگرانی مردم کسب درآمد نبود، عده ای میدیدن که چطور این ها پارو میکنن و جمع میکنن ولی، اوضاع کشور رو به بهبودی نمیره!

Iranian become poorer:

مامورین شهرداری که این ها رو میدیدن از این وضع چندان راضی نبودن و هر روز ساعت به ساعت رصدشون رو بیشتر کردن، مخصوصا در جاهایی که به اون ها دستور داده میشد، برعکس دیگر آهنگ بتهوون نزده و با چند نفر تعداد انگشت شماری که مخالف این طرح جمع آوری شهرداری بوده ان وارد مبارزه شدن؛ آشغال های دم در رو در باغچه میریزن و غیره. مامور جارو زدن میگذارن و حتی مامور از بین مغازه دارها برای افتادن دنبال کسانی میگذارن که به عنوان رهگذر شاید بخواهند چیزی از روی زمین بردارن! این ریختن آشغالشون جالبه. حتی نشون میده که اصلا موضوعشون جمع کردن اون طلای کثیف نیست که بخوان باهاش برای مردم درآمد صالحی درست کنن. موضوع کنترل و مدیریت تک تک آدمها در محله هاست. گویی تیم اقتصادی عده زیادی در نقش هافبک داشته باشه و به صورت فیزیکی بخوان جلوی تیم حریف رو بگیرن. مدیریت، البته فقط به صورت فیزیکی نمیتونه باشه، نیاز به هافبک های مجازی هم هست. این کار رو از طریق شبکه مجازی علنی و از طریق شبکه سیاه در اینترنت انجام میدن:

مقایسه sheypoor و poorer: وقتی در سایت شیپور و همزمان در سایت دیوار، یک جنس خوب بذاری میفهمی که اوضاع چندان عادی به نظر نمیرسه. من یک بار همزمان یک تلویزیون گذاشتم و یک آبگرمکن. آرزوم بود با قیمت های کارشناسی که خودم میگذارم مردم اونها رو ببینن و بخرن. دریغ، به نظر میرسید کسی اونها رو به جز یک باند و گروه ویژه پشت صحنه نمیبینه. یک سره هم برای این دو زنگ گوشی هامون میخورد. برای تلویزیون که میگفت به درد ننه اش که هیچ به درد ننجونش شاید بخوره و باید ارزون تر بدیم. برای آبگرمکن هم آرزومون بود که کسی قیمت خودمون رو بگیره. طرف یک چهارم قیمت میخواست.

شاید کسی بخواد این فرضیه رو رد کنه؛ یعنی بگه خب کسانی هستن که کارشون اینه که تا جنس رو گذاشتی برن سراغ گرفتنش و تعمیرش کنن تا بخوان قیمت بالاتر بدن. اما من این فرضیه رو رد میکنم. دو باره که به ذهنم میرسه همین کار رو بکنم. از یک ظهر تا شبی میشینم و همه جنس های یک ماه سایت ها رو رصد میکنم. اون مردمی که انقدر راحت میندازن تو این سایت چی شدن؟

هیچ کدوم، حاضر نیستن جنس زیر قیمت نوی بازار بذارن! اصلا، با این حساب آدم میگه میرم یک نویش رو میخرم. اصلا عجیب. پیدا نمیکنی؟ دو دفعه است که من نگاه میکنم آدم مثل خودم پیدا نمیشه بخواد جنس دست دومش رو برای فروش تو سایت بذاره. یعنی این مردم عوض شدن؟!

نه، کار خود مدیران سایته. نشون به اون نشون که چند وقت پیش تبلیغات سرویس جدید سایت دیوار رو دیدم. دیوار، فهمیده که بیشتر از کافه بازار تو بازار شناخته شده است و محبوبیت داره. تبلیغ روی هر ماشین به سبکی که ممکن بود ما تبلیغ بزنیم زده بود که ماشینت رو پسندیدم و برای معامله بیا تو فلان سایت. ما سرویس جدید معامله ماشین سایت دیوار هستیم!

استخدام بی استخدام:

این ها یک عده تحصیل کرده نیستن؟ یک عده تحصیل کرده ثابتی هم هستن. سال 93 شهرداری ها گفتن ما میخوایم چابک تر بشیم و دیگه استخدام نمیکنیم. همون زمان و شاید قبل تر پیام نور همین حرف رو زده بود. اصلا، از زمانی که کلمه استخدام در کنار کلمه آزمون آمد استخدام حذف شده بود. یک آزمونی در کل کشور برای استخدام فقط یک نفر! استخدام حذف شده بود. سال هاست حذف شده. الآن، شهرداری یک کلمه ویژه "استخدام حجمی" داره. میگیره کلی آدم گله ای برای یک کار میریزه فلان کار رو براش بکنن. استخدام معنی نداره، حجمی هم هست و جای شکایت هم نیست.

تو همین دو تا سایت هم من با دانشگاه رفته ها جاهای مختلف آشنا شده ام. واقعا هم اینا آدمای زرنگین. قشنگ معلومه که اون کسانی که به عنوان تیم مافیای ضایعاتی کشور دست اندر کار هستن با نخبه های فعال بازار فرق میکنن. اینا اون کسانی نیستن که نیاز داشته باشن که جنسی بذارن برای فروش و یا جنسی بخرن برای تعمیر.

اینها چه کسانی هستن؟

پاسخ رو باید از ترامپ بپرسیم. از همون کسانی باید جواب بگیریم که به رشته های کامپیوتر تو این کشور به جای درس اصلی دوره های بیل گیتس شناسی دادن. از اون کسانی باید بپرسیم که کتابهای انقلاب دیجیتال بیل گیتس و کتاب ترامپ رو تبلیغ و پرفروش کرده ان. از اونها باید جواب رو بگیریم.

از اون کسانی باید جواب رو بپرسیم که نمیگذارن کتاب من چاپ بشه، ولی در عوض کتاب اون انگلیسی رو خودشون ترجمه و چاپ میکنن که درش حرف های ناپسندی راجع به نوع ارتباط انگلیسی و سرخپوست بومی کشور آمریکا میزنه. جواب این سوالات رو از من بومی این کشور نباید پرسید. از یک انگلیسی خارجی بهتر میتونیم بپرسیم که در این مملکت چه خبره.

چرا باید اون ظریف اون روز اون حرف ها رو میزد که ضایع بشه؟ به جز این نیست که بالاترین رده های این کشور از اتفاقاتی که واقعا در این کشور میوفته بیخبرن؟!

اوضاع فعلی اقتصاد کشور در شان ما نیست. جمله از امام علی داریم که میگه توانگر کار بدش هم خوب دیده میشه، و تهیدست کار خوبش بد دیده میشه. در اینجا توانگر ترامپ میشه که حتی بعد از چهار سال ریاست جمهوریش ما هنوز باید از گوشه و کنار از نحوه تربیت فرزندش بشنویم، و تهیدست تحصیل کرده ای مثل من میشم که چیزی که دستمه اگر طلا باشه، میگن سفااااله. ما باید از شرایط فقر خارج بشیم. اگر هم قصد خروج داشته باشیم باید با باندهای بزرگ مافیایی در بیوفتیم که جنس نو و کهنه رو در حد یک ریال نمیذارن دست این مردم معامله بشه


چه کسی از بیت کوین و رمزارزها حمایت میکنه؟

1- بیت کوین رو سال 94 گرفتم. دو تومن. هر وقت بیت به اوج منطقه ای نزدیک میشد تلویزیون و حتی مقامات میومدن سروصدا میکردن که این معلوم نیست چیه، ما باید این رو در کنترل خودمون دربیاریم. الآن کنترلش میکنیم، الآن میگیرمشون. حتی اومدن گفتن سپاه وارد شده. زیرزیری خبرهاش میرسید که بانک ها و خود دولت دارن سمت میرن تو بیت. همون وقت بیتم رو یکی ازم دزدید. بعدا فهمیدم که مثل اینکه شیوه دزدیش در کل کشور رایجه. کلمات و عبارات که استفاده میکرد تا سرم رو کلاه بگذاره عینا وقتی رفتم شهرستان از یکی دیگه که اون هم میخواست همین کار رو بکنه دوباره شنیدم. اونجا حدس زدم که احتمالا هر دوشون رو یا یک خارجی، یا یک سایت خارجی آموزش داده ان که جلساتشون و عباراتشون کپی هم باشه. اینا مال اون وقتیه که دلار هفت تومنی شد هفده تومن و تلویزیون هر روز اسم های مختلف رمزارزها رو زیرنویس میکرد و قیمت لحظه به لحظه شون رو گزارش میکرد. مثل کاری که الآن برای سهام های بورسی میکنه. با فاصله یک ماه ریزش اون سال شروع شد. تا 80% ریخت. خیلی ریخت. کمی بعد تلویزیون ساکت شد. زیرنویس رمزارزها رو برداشتند. دیگه درباره سپاه و مقامات کسی نمیومد درباره بیت صحبت کنه. گرفتن و بستن و اینها هم حرفش تموم شد.

1-1- ماین (استخراج) با این تبلیغات گسترده در همین سال جدی شد. من از همون اول هم معتقد بود که ماین غلطه. چونکه هرکدوم تا صد درجه افزایش دمای اطراف خودشون دارن. پیش بینی صحیحی درباره خشکی هوای ناشی از کار کردن آنها محاسبه شده بود. بعضی ها برایشان مهم نیست، و کاملا حریص هستند. اون زمان قیمت یک ماینر با قیمت یک بیت کوین برابر بود. کسیکه ماینر میخرید عملا میگفت میخوام کل دنیا بسوزه برام مهم نیست.

2- سال 95 دوباره خودم یک مقدار بیت گرفتم. روندش رو چک کردم. کسری بودجه آمریکا بود. تا زمانی که کسری بودجه هنوز ادامه داشت روند صعودی بود. یک باره شروع به ریزش کرد (و وقتی که احتمالا کسری بودجه شون رو برطرف کردند) دوباره خنثی شد. اونجا نفهمیدم دقیقا جریان چی شد، ولی چیزیکه فکر میکردم و میدیدم یک سایتی بود که اعلام میکرد بیشترین دارایی بیت بین اروپا، آسیا و آمریکا و غیره چطور پراکندگی داره. دقیقا تا بالا رونده بود آمریکا سهم خیلی زیادی داشت و موقع ریزش هم سهم آمریکا و هم اروپا کاهش یافت. اتفاقا آسیا حدود 50% افزایش سهم پیدا کرد. بعد هم که سایت رو فیلتر کردند.

3-  من همون موقع ها با 50% سود اومدم بیرون. چون پولم رو لازم داشتم. اگر لازمش نداشتیم نگهش میداشتیم.

گذشت و سال 97 آمد. من هنوز چک میکردم. این وسط ضربه دولت سر افزایش قیمت سکه رو هم خوردم. در واقع به طور مستقیم از بانک تجارت ضربه خوردم. اما بازم پول هام رو سکه کردم، تا 99، که وارد بورس شدم. بعد هم ریزش بورس رو دیدم. دیدم که ریزش بورس چقدر شبیه ریزش بیت بود. اینجا اطمینان پیدا کردم که بیت در واقع حامی نامرئی دلاره که هرقت نیاز داشته باشه میبردش بالا، بعد سر کیک رو میزنه و مردم میریزن. همون کاری که در بورس کردند. پولم رو تبدیل نکردم. مطمئن شدم که بیت از حالت غیرمتمرکز کاملا خارج شده. مشخصا لازم نیست که برای خروج از غیرمتمرکز دولت ها دخالتی کرده باشند (که کرده ان). همین کافیه که نهنگ ها، کسایی که وقتی بیت زیر یک دلار بود خریدش کردند و تعداد بالا هم خرید کردند، بازار رو بالا و پایین میکنند. نقش عرضه و تقاضا عملا صفره. الآن از نظر مادی فقط استخراج منطقیه، ولی چی میشه اگر بعد از استخراج قیمت رو بیارن روی 15 یا 8 که قبلا بود؟ کاملا هم محتمله. بستگی به خودشون داره که فقط کی بخواهند.

حالا هر چقدر هم جلوتر میره ماین سختتر و بی ارزش تر میشه. اما اثرات محیط زیستی ماین کاملا در آب و هوای ایران ماندگار شد. تا قبل از ما، چین بیشترین استخراج رو داشت. مزارع ماینر و استخراج تا اون زمان که تقریبا همون سال 98 هست، waqi.info میزان آلودگی هوای چین رو سیاه و شاخص آن را 999 اعلام میکرد. الآن شاخص های آلودگی بنفش که از سیاه کمی کمتره در ایران، هند و گاهی ترکیه مشاهده میشه. اینکه 5% استخراج جهان در ایران اتفاق می افته تو نقشه گرمایی کاملا روشنه. گرم ترین کشور جهان ایران شده. ما اگر خودمون رو به اون راه بزنیم و استخراج رو ادامه بدیم طبق پیش بینی انگلیسی ها جمعیتمون با مهاجرت تا یک سوم هم میتونه پایین بره. هنوز هیچ نشده از مصائب پیرشدن دهه شصتی ها کلی دارن حرف میزنن.

3-1- اثر سنگین تر ماین رو امسال در برق دیدیم. میگفتن نوساناته. منظورشون این بود که ماینرها روشنه. من لپ تاپم رو وصل میکنم، بلافاصله خاموش میکنه. جایی که محافظ داره میرم کمتر خاموش میکنه. چند روز بود بین بیست و پنج شهریور تا سوم و چهارم مهر. گفتم عجیبه نه نوسانات هست و نه قطع شدن کامپیوتر. فهمیدم حتما خبری اومده. یک خبری اومده که اینا ماینرهاشون رو خاموش کرده ان. رفتم چک کردم شاید مثلا بیت ریخته. دیدم همچین زیاد هم نریخته. یک خبری هم بود که آمریکا یک دونه از اینا که در بیت کار میکردن رو تحریم کرده. گفتم ها، ممکنه این باشه. مردم دیده ان تحریم شده ماینرهاشون رو خاموش کرده ان. باز هم به نظرم انگیزه کافی نبود، ولی ولش کردم. تو همین چند روز ابر هم در آسمان مشاهده شد. چیزیکه مدت ها بود مشاهده نمیشد. یک ده پانزده دقیقه نشستم خیره به پدیده عجیب تشکیل ابر در آسمان نگاه کردم. انگار که دارم شفق قطبی میبینم. انقدر دیدن ابر آسمان نادر شده. گذشت تا شنبه. خبر پخش شد. معلوم شد خبر چی بوده. این بوده که دارن میریزن و میگیرن. برا همین هم مردم ترسیده ان، زودتر از اینکه بهشون برسن همه خاموش کرده ان. مانور هم با موفقیت انجام شد و خروجی اش در آوردن ماینرهای زیرزمین سازمان بورس کشوری بود.

اینم که چطور خبر اومد جالبه. از اون جهت مطمئن بودم که خبر راسته که تا اومد همه با شدت و حدت تکذیب کردند. الآن مدت هاست اینطور شده. هر خبری که بیشتر از همه تکذیب بشه قطعا راست تره. شبکه خبر یک بخشی گذاشته بود به اسم تکذیب شد. تا قبل از کرونای سال 98. حدودا هشت دقیقه طول میکشید. من چشم میذاشتم که این بخش تکذیب شد بیاد و خبرهای واقعی برسه بهم. تا اینکه یک روز اعلام کرد یک دکتری در قم نامه داده به وزیر بهداشت که آقا بگید اعلام کنید اپیدمیه. کروناستو همه گیریه. مجری مهر تکذیب شد زدو گفت اینم تکذیب شد. قبل از انتخابات بود. من اونجا فهمیدم که کرونا اومده. بعد هم برنامه تکذیب شد جمع شد.

4- بیشترین استخراج رو الآن کی داره میکنه؟ ماینرهایی که در زیرزمین بورس بود رو که در آوردن. دوم دانشگاهی ها و معلم ها هستن که خیلی زودتر با این جریان آشنا شدن. اونا همون موقع که ماینر با بیت برابر بود ماینر رو انتخاب کردن. حتی خودشون واردکننده بودن. اسم دیگر ماینرها رو هم سرورهای پردازش های سطح بالا گذاشته ان! چون من خودم دانشگاهی در دانشکده کامپیوتر بودم این رو دیدم. همه هم آشنا هستیم که حلقوم دانشگاهی ها و معلم ها چقدر سیری ناپذیره. در مرحله بعدی همه کارمندهای دولت قرار میگیرند. یعنی، عملا پنج میلیون نفر در کل کشور که بدنه دولت رو تشکیل میدهند کارشون آتش زدن خانه و زندگی سایرین است.

5- حالا راهکار خیلی ساده. قیمت برق رو بالای روزی 50 مگاوات به قیمت بیت حساب کنید. همون کاری که اروپا میکنه. به همین علت هوایش به اندازه کشور ما خشک نمیشه، و علاقه خاصی هم به ماین ندارن. چون قیمت برقش جور نمیاد.

6- وقتی انقدر واضحه که کی داره ماین میکنه اینکه جلویش رو نمیگیرن فقط یک دلیل داره: کارد دسته خودش رو نمیبره. گفتن چهارصد هزار مشترک تهرانی بیست تا سی برابر چهار میلیون مشترک دیگه برق مصرف میکنن. خب اینکه روشنه داره چی کار میکنه دیگر. بعد بلندگو گرفتن که همسایه بیا بگو همسایه ات داره ماین میکنه تا بهت پول بدیم. ما نمیدونیم کی داره این کار رو میکنه. یا مثلا میگن پیدا کردنشون خیلی سخت شده، چونکه اینا رفته ان تو شهرک های صنعتی و کشاورزی سوله های کارخونه ها و کارگاه ها رو تبدیل به مزرعه کرده ان. نمیتونیم پیداشون کنیم. فکر میکنیم کارگاه و کارخونه است. دروغ میگن. خیلی راحت از میزان مصرف اینترنتشون قابل ردیابین.

7- موضوع اینه که قرار نیست کسی رو به خاطر سرزمین ایران یا سوزاندن وسایل الکترونیکمون به خاطر نوسانات برق مجازات کنن. مفسد فی الارض فقط اونه که موهایش بیرونه و یا در تظاهراتی در خیابان راه رفته.


آلودگی عجیب مونوکسید کربن در مشهد

امروز هم هوای مشهد در وضع هشدار بسیار ناسالم قرار داشت. بازم کسی هشدار نداد. منکه رفته بودم باغچه رو آب بدم دیدم دریغ از یک ذره بوی آب و نم خاک و گل و گیاه، هیچ خبری نبود. در عوض، بوی شدید بنزین میاد. حالا که کمی هوا خنگ شده بدتر هم شده.

بعد اومدم داخل در و پنجره های باز رو هم بستم. رفتم waqi.info دیدم بله، در وضعیت هشداریم. جالبش اینجا بود که نگاه کردم بیشترین مقدار آلوده کننده شهر، گاز مسمویت زای مونوکسید کربن بود. مونو (CO)، همون که وقتی زمستون میشه میگن از بخاری میاد. گاز بی رنگ و بی بو که آدم رو اگر خواب باشه میکشه. درصد ترکیبش با هموگلوبین خون، از اکسیژن بیشتره و اگر زیاد در معرضش قرار بگیریم، هموگلوبین ها از کار می افتن و دچار خفگی میشیم. معمولا هم دچار خواب آلودگی میشیم و نمی فهمیم که چطور خفه شده ایم.

این سایت waqi.info، همیشه وقتی میخواست مشهد رو نشون بده، ایستگاه ماشین ابزار رو نشون میداد که دیگه نزدیک نیشابوره. خارج از مشهد، معلومه که هوایش تمیزتره. این بار داشت منطقه الهیه رو نشون میداد. اگر میخواست جای خونه ما رو نشون بده همیشه در وضعیت هشداره.

دیگه منکه نفهمیدم علت آلودگی عجیب مونو مشهد چیه. گشتم ببینم شاید آتش سوزی شده. مثلا لوله گازی چیزی منفجر شده. خبری که ندادن. اگر خبری هم شده چیزی نمیگن. مثلا همین جمعه هفته پیش کل محله رو دود برداشته بود. رفته ام روی پشت بوم، حدس زدم پشت خونه جایی آتش سوزی شده. اونجا دودش بیشتر بود. بعد از سه روز خبرش تو رسانه ها اعلام شد که همون حوالی خونه ای آتش سوزی شده و رفته ان خاموش کرده ان. حالا خبر آلودگی امروز هم سه-چهار روز دیگه بیاد.

عکسش رو گذاشتم. خیلی جالبه که به جز مشهد فقط یک جایی تو آفریقای جنوبی آلودگی CO داره. حتی کالیفرنیا که الآن پس از طوفان و آتش سوزیه خبری از این اندازه آلودگی CO نیست.

البته، هیچ بعید نیست که یکی از منابع آتش سوزی همین گرم شدن ها به واسطه اتصالات برقی باشه. دیشب هم که گفتن بزرگترین نیروگاه برق-آبی سد ارداک رو گذاشته ان مشهد، وقتی پریز برق رو کشیدم دیدم این چقدر داغ شده. شاید بیشتر از 80 درجه بود. قشنگ دستم رو سوزوند و پرتش کردم یک طرف. امروز ظهر هم همین طور برای جاروبرقی بود. وقتی پریز برق رو کشیدم حسابی این محل اتصال به پریز داغ شده بود.

آلودگی هوا - مونوکسید مشهد تنها نقطه زمین به جز آفریقای جنوبی

 


و باز هم فیلتر و بستن

فقط رنگ و بوی آن عوض می‌شه.

سال ها پیش، وقتی همه دیگه ماهواره خریده بودن ما هنوز برنامه های شبکه یک رو میدیدیم. روزهای جمعه در برنامه های ویژه تلویزیون یک برنامه میذاشتن تحت عنوان «مجید دلبندم». یک عروسک آورده بودن توش با دست های دراز و شعرش رو تکرار میکردن که دستم درازه. نگاش میکردم و میگفتم آخه این چیش قشنگه؟

خود تلویزیون میگفت خییلی قشنگه. ما سعی میکردیم باور کنیم. سال ها بعد، این انیمه های ژاپنی رو تندتند دانلود کردم. دیدم این ها منظورشون رقابت با لوفی کلاه حصیری ژاپنیه که سالهاست مثل اینکه مورد استقبال خیلی ها هم واقع شده. اون انیمه پرزحمت ژاپنی کجا و این کار یکسره صداسیمای ایران.

حالا برای این باید ما ماهواره نمیداشتیم؟ برای اینکه برنامه های آشغال بیمزه رو به خوردمون بدن که هیچ هم نگیم؟

نه، از اون بدتر. جنگ هم بشه، و ایران مثل سال 59 در شرایط جنگی قرار بگیره، دنیا رو آب ببره ایران رو خواب ببره. البته که اون زمان هم بنی صدر رو هم خودمون انتخاب کردیم.

سال 87، هنوز 88 معروف نشده بود. من داشتم کنکورم رو میخوندم. کنارش هم یک رادیو گوش میکردم. همون سال، کانال های رادیو رو هم محدود کردن. اون سال فقط در کنار کنکور بیمزه تحصیلات تکمیلی و زمانی که دیگر همه چیز گذشته بود، کتاب خوندم. چون رادیو رو هم تعطیل کرده بودن و من از شنیدن صدای بی توجه عناصر صدای ایران لذتی نمیبردم.

سال 96 شروع کردن به بستن بسیاری از سایتهای انیمه. فیلتر پشت فیلتر. قطار فیلترها از راه رسیده بود. همزمان در فیلیمو برنامه های مسخره رو تبلیغ میکردن. حق انتخابی نداشتیم. از اونطرف، اون ور آبی ها هم بیکار ننشستن و سایت پشت سایت باز میکردن. نتیجه اینکه به هر زحمتی بود انیمه های در حال پخش رو گیر می آوردیم، ولی استقبالی هم از فیلم های مسخره داخلی و حتی آنها که به اسم خارجی میکردن نمیکردیم.

چرا باید این شخصیت عمو پورنگ با اون بزک خودش و گروهش پیش من محبوب بشه، در حالی که فرهنگ من رو هم نمیگه؟ اون خارجی که بیشتر داره فرهنگم رو نشون میده. چرا باید یکسره ما فیلم های آمریکایی چند بار تکرار رو تو رسانه هامون ببینیم؟ این اون فیلمهای خارجی هست که ماها دنبالش بودیم و این ها نمیخواستن ما ببینیم؟ از انیمه های ژاپنی، چرا بیمزه ترین هاش رو برای دوبله انتخاب میکنن؟ منکه این همه انیمه نگاه میکنم هیچ وقت سراغ اون که تنیس بازی میکنه و یا سوار دوچرخه با اون یکی رقابت میکنه نمیرم. انیمه ای که توش همه شخصیت ها ربات هستن رو دوست ندارم. ولی چرا رسانه های ما اینها رو تکرار میکنن؟

حال، سال 1400. میگن اینترنت ملی (شبکه ملی اطلاعات) برا شما آوردیم. مثل همون رسانه ملی تون؟ همونی که حق انتخاب توش نداریم. همونی که شما رزق و روزی ازش در میارین و فقط ماها نگاتون میکنیم؟ همونی که باید بعد از کلی مجوز گرفتن چشمامون سفید بشه بلکه انتخاب بشیم به عنوان دشمن هاتون؟

اینترنت ملی چیه؟ چرا حقیقت رو نمیگین؟ چرا نمیگین فقط این داخلیه؟ در چند آزمایش این شبکه ما حضور داشتیم؟

آه، چرا. در یک آزمایش. اون هم همون سال 96 بود که هرچی میزدم سایتم بالا نمیومد. هیچ کس هم نمیگفت چی شده. معلوم شد کل سرورهایی که در خارج از ایران هستن رو بسته ان و فقط شبکه داخلی برقراره. این رو چطوری فهمیدیم؟ در اون برنامه به خانه برمیگردیم که نماینده های مجلس راهش انداخته ان. اون هم اگر نمیگفت، در هیچ برنامه رسانه ملی و در هیچ اخباری کسی نمیگفت!

از کجا میدونستیم؟

حالا، وزیر پیشنهادی دولت رئیسی (زارع پور) اومده میگه اصلا نترسین. ما برای شما اینترنت ملی رو کامل (!) اجرا میکنیم. من تعداد زیادی آدم پشتمه. نوجوون ها باید در اینترنت امنیت داشته باشن.

نگفت، ما پشت کافی نت ها هستیم که یکسره این مشاغل رو به تعطیلی ان. فقط گفت ما پشت هوافضای کشوریم. صنعت فضایی این کشور چقدر من دکترا رو توی خودش راه داده؟

 این صنعت، به جز رقابت با من چه کرده؟ به جز اینکه فقط برای خودشون برنامه دارن. فقط منافع خودشون مهمه. این بستن هم برای اینه که پول بیشتری از کیسه ما به جیب خود ببرن.